447.

ساخت وبلاگ
برای زارای نازنینم که برایم نوشته بود: بار دیگر که آمدی کوله بارت را زمین بگذار قصه تلخ رفتن را تمام کن حجم دلتنگی ام را خوب پر کن بنواز فصل جدید همیشه بودن را -------------------------------------- د 447....ادامه مطلب
ما را در سایت 447. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zohi بازدید : 54 تاريخ : چهارشنبه 7 آذر 1397 ساعت: 3:11

صبر میکنم تا بخوانی ام  ای آمده از مجاز

ای حقیقی ترین

بیا تا واژه واژه ی شعرم شوی

ای هستی ام  دقیقه دقیقه برای تو

 بیا تا بوی عاشقی باز بپیچد

در سینه ای که بی قرار توست

صبر کن

آب میشود این کوه درد

و تو ایستاده استوار

دلت را باز خواهی یافت

صبر میکنم

حتی اگر نیایی

-----------------

ضحا برزیده

447....
ما را در سایت 447. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zohi بازدید : 38 تاريخ : چهارشنبه 7 آذر 1397 ساعت: 3:11

سالها که می‌گذرد به تعداد آدمهایی که دقایقت را متفاوت کرده اند اضافه میشود. آنهایی که دوستشان داشته ای، آنها که عاشقت شده اند، آنها که دوست بوده اند. سالها که می‌گذرد فاصلهٔ میانه خودت و ادمها را باره 447....ادامه مطلب
ما را در سایت 447. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zohi بازدید : 43 تاريخ : چهارشنبه 7 آذر 1397 ساعت: 3:11

تمام نبودنت بغض شده در حنجره شبم

ایستاده ام جایی میان هر چه خوب و سخت

میان عشق و انتظار، امید و هراس

دلم را با قاصدک های رویا راهی فاصله ها کرده ام

تپشهای این پرنده اسیر را دیگر تاب ندارم

نرگسهای باغچه هم نگرانند

تازه ایمان آورده اند به پایان فصل سرد

کدام باد آن سوی آمدنت خواهد وزید

نگران نرگس های امیدوارم

-----------------

ضحا برزیده

 

 

447....
ما را در سایت 447. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zohi بازدید : 40 تاريخ : چهارشنبه 7 آذر 1397 ساعت: 3:11

پنجمین فصل نبودت زمستان سردیست که بی امید آمدنت خواهد گذشت. شاید بشود سرمای این زمستان و تمام زمستانهای آینده را به گرمای روزهای آشنایی بخشید,  اما نمیدانم تا چند زمستان میشود عاشق کسی ماند که قرار بود نباشد! نمیدانم تا چند زمستان میشود به  یاد کسی ماند که هرگز نبود!

-----------------

ضحا برزیده

447....
ما را در سایت 447. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zohi بازدید : 43 تاريخ : چهارشنبه 7 آذر 1397 ساعت: 3:11

چه بی تابانه می خواهمت ای دوریت آزمون تلخ زنده به گوری چه بی تابانه تو را طلب میکنم بر پشت سمندی گویی نوزین که قرارش نیست و فاصله تجربه ای بیهوده ایست بوی پیرهنت اینجا و اکنون کوهها در فاصله سردند دست 447....ادامه مطلب
ما را در سایت 447. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zohi بازدید : 44 تاريخ : چهارشنبه 7 آذر 1397 ساعت: 3:11

بی تو دقیقه ها امان ساعت را بریده اند

ساعت ها نمیگذرند

بی تو همه چیز زنگ زده است

بی تو قرارم نمانده

شاعر شده ام بی شعر

ابر شده ام بی باران

بیا ببار

بی تو گلهای زرد حیاط دلبرم را نمیبرند

بی تو بهار بهار نیست

بی تو فقط فصل دلتنگیست

بیا تا دستهایم کمی گرم شود

بیا تا کمی آرام بخوابم

-------

ضحا برزیده

447....
ما را در سایت 447. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zohi بازدید : 53 تاريخ : چهارشنبه 7 آذر 1397 ساعت: 3:11

ای نگاهت نخی از مخمل و از ابریشمچند وقتی است که تنها به تو می اندیشمبه تو آری،به تو یعنی به همان منظر دوربه همان سبز صمیمی به همان باغ بلوربه همان زل زدن از فاصله ی دور به همیعنی آن شیوه فهماندن منظور 447....ادامه مطلب
ما را در سایت 447. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zohi بازدید : 74 تاريخ : چهارشنبه 7 آذر 1397 ساعت: 3:11

سالها که میگذرند گویی به تو می افزایند روزها را، راه ها را، آدم ها را. اما تو بزرگتر نمیشوی، بیشتر نمیشوی، به مقصدی نمیرسی انگار.  فقط دچار میشوی، به عاشقی مدام و دلتنگی مدام. دچار میشوی به امانت دار عشق و دلتنگی بودن فرای بودنت که جان فرساست ولی شیرین... سالها که میگذرد فقط آرامتر ی نه اینکه بهتر باشی، فقط آرامتری که دچاری و امانت دار.

447....
ما را در سایت 447. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zohi بازدید : 43 تاريخ : چهارشنبه 7 آذر 1397 ساعت: 3:11

نوای آمدنت به دلم چنگ میزند

یک کاروان بی قراری در دلم اتراق کرده

رفتن تو را برگشتی نبود

هر چه هست خیالیست که خود بافته ام

میترسم از لحظه ای که قرار است با دستان خود

این رشته را هر چند سست بگسلم

این لحظه را هزار بار زندگی کرده ام

هزار بار گریسته ام

و هر بار مطمئن تر شده ام از ناگزیری این  درد

قبل ترها روز ها را شمرده بودم

ولی حالا  گرفتار  کمتر از ثالیه ام

447....
ما را در سایت 447. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zohi بازدید : 39 تاريخ : چهارشنبه 7 آذر 1397 ساعت: 3:11