برچسب : نویسنده : zohi بازدید : 54
ای حقیقی ترین
بیا تا واژه واژه ی شعرم شوی
ای هستی ام دقیقه دقیقه برای تو
بیا تا بوی عاشقی باز بپیچد
در سینه ای که بی قرار توست
صبر کن
آب میشود این کوه درد
و تو ایستاده استوار
دلت را باز خواهی یافت
صبر میکنم
حتی اگر نیایی
-----------------
ضحا برزیده
447....برچسب : نویسنده : zohi بازدید : 38
برچسب : نویسنده : zohi بازدید : 43
ایستاده ام جایی میان هر چه خوب و سخت
میان عشق و انتظار، امید و هراس
دلم را با قاصدک های رویا راهی فاصله ها کرده ام
تپشهای این پرنده اسیر را دیگر تاب ندارم
نرگسهای باغچه هم نگرانند
تازه ایمان آورده اند به پایان فصل سرد
کدام باد آن سوی آمدنت خواهد وزید
نگران نرگس های امیدوارم
-----------------
ضحا برزیده
447....
برچسب : نویسنده : zohi بازدید : 40
-----------------
ضحا برزیده
447....برچسب : نویسنده : zohi بازدید : 43
برچسب : نویسنده : zohi بازدید : 44
ساعت ها نمیگذرند
بی تو همه چیز زنگ زده است
بی تو قرارم نمانده
شاعر شده ام بی شعر
ابر شده ام بی باران
بیا ببار
بی تو گلهای زرد حیاط دلبرم را نمیبرند
بی تو بهار بهار نیست
بی تو فقط فصل دلتنگیست
بیا تا دستهایم کمی گرم شود
بیا تا کمی آرام بخوابم
-------
ضحا برزیده
447....برچسب : نویسنده : zohi بازدید : 53
برچسب : نویسنده : zohi بازدید : 74
برچسب : نویسنده : zohi بازدید : 43
یک کاروان بی قراری در دلم اتراق کرده
رفتن تو را برگشتی نبود
هر چه هست خیالیست که خود بافته ام
میترسم از لحظه ای که قرار است با دستان خود
این رشته را هر چند سست بگسلم
این لحظه را هزار بار زندگی کرده ام
هزار بار گریسته ام
و هر بار مطمئن تر شده ام از ناگزیری این درد
قبل ترها روز ها را شمرده بودم
ولی حالا گرفتار کمتر از ثالیه ام
447....برچسب : نویسنده : zohi بازدید : 39